
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آن گاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
11 نظر
![]() تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آن گاه چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب بود ذکر سجاده هر فقیری اَمیری حُسَینٌ فَنِعمَ الاَمیری ![]()
![]() گل نگاه تو ,در کار دلربایی بود. فضای خانه پر از عطر آشنایی بود به رقص آمده بودم چو ذره ای در نور زشوق وشور که پرواز در رهایی بود . چه جای گل ,که تو لبخند می زدی با مهر . چه جای عمر ,که خواب خوش طلایی بود! هزار بوسه به سوی خدا فرستادم از آن که دیدن تو قسمت خدایی بود . شب از کرانه دنیای من جدا شده بود که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود... فریدون مشیری
به خاک پای عزیزان که از محبت یار دل از محبت دنیا و آخرت کندم به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان که من به پای تو بر مردن آرزومندم سعدی ![]()
|
دستهها
پیوندها
بایگانی
تقویم
ابر برجسب
دلنوشته های من ، شعر مهدوی ، سید حمیدرضا برقعی ، شهادت امام علی ، دلنوشته های رمضانی ، زندگی ، محبت ، دعا ، جمعه های منتظر ، شعر انتظار ، ashura ، اعیاد شعبانیه ، ماه مبارک رمضان ، جمعه های انتظار ، شعر ،
آمار
بازدیدکنندگان : 100714
|